درفصل پنجم این کتاب آمده است: توصيف روش تدوين سناريوها با رويكرد كشف از راه دل يا منطق شهودی گام اول: در واقع تعريف موضوع يا تصميمهای كليدی سازمان میباشد كه تاثيرات بلند مدتی دارد. مانند: سرمايه گذاریهای كلان برای توسعه ظرفيتهای توليد يا تدوين استراتژیهای بلند مدت برای بازار مصرف و مسايلي از اين دست هر چقدر گستره تصميم يا موضوع مورد بحث محدودتر باشد، تدوين سـناريوها آسانتر خواهد بود. در اين گام گفتوگو و مصاحبه با اعضای تصميمساز سازمان برای تشخيص و روشنتر ساختن تصميمها يا موضوعات اصلی صورت میپذيرد. گام دوم: زمانیكه موضوع يا تصميمهای اصلی مشخص شد، فهرستی از عـواملی كـه بيشترين تـاثيرات مستقيم را در پيامدهای تصميمهای شناخته شده دارند تهيه میشود. اين عوامل مرتبط با بازار مصرف، شرايط اقتصادی، روندهای موجود در قيمتها، منابع انسانی و مالی، مواد خام، انرژی، منابع طبيعی و از اين قبيل موارد میباشند. هر چقدر عوامل بيشتری شناخته شوند، كيفيت تصميمگيری در آينده بهتر خواهد بود. گام سوم: در اين گام نيروهای محيطی و پيشران تغييرات، شناسايی میشود. اين نيروهای محيطی در واقع بـه عوامل كليدی و موثر شناخته شده در گام قبلی شكل بخشيده و وضعيت آنها را مـشخص میكنند. اين نيروها میتوانند شامل نيروهای پيشران تغييرات اجتماعی، اقتصادی، سياسی، تكنولوژيكی، و زيست محيطی باشند. تحليلگران و برنامهريزان سازمان اين نيروهای پيشران تغييرات را مشخص میكنند. گام چهارم: در اين گام هر يک از نيروهاي پيشران تغييرات تحليل میشوند. اين تحليلها بر اساس مطالعه و تـشريح تاريخچه، روندها، عدم قطعيتهاي بحراني و تاثيرات متقابل نيروها بر يكديگر صورت میپذيرد. اين تـشريحهـا بايد از منظر كمی به صورت خلاصه، ولی از منظر كيفی به صورت گسترده باشد. اين تشريحها در كمک به فهم نيروهای پـيشران بنيادين و شكل دهنده به تغييرات بسيار موثر میباشند. گام پنجم: اين گام شامل منطقدهی به سناريوهاست كه به نظر بسياری از محققان گام اساسی و مهم اين رويكرد محسوب میشود. منطقدهی به سناريوها در واقع سازماندهی به موضوعات، اصول و مبانی و مفروضاتی است كه به هر سناريو ساختاری منطقی يکپارچه، سازگار و قابل باور میبخشد. منطقدهی به سناريوها بايد تمامی شرايط و عدم قطعيتهای شناخته شده در گامهای قبلی را شامل باشد. البته لازم نيست كه همهی سناريوهای تدوين شده الزاماهمهی رويدادها ممكن را به صورت تک به تک در برداشته باشند. اغلب روشهای سعي و خطا براي رسيدن به يک منطق مفيد براي سناريوها به كار برده میشود. گام ششم: تشريح جزييات سناريوها، شامل تركيب منطقهای سناريوها با تحليلهای بدست آمده از بررسی تغييرات محيطی است. در اين حالت تحليلهای موجود بر اطلاعات موجود درباره عوامل كليدی و موثر برای تـصميم بيشتر تمركز میكند. آنچه كه در اين حالت بسيار مهم به نظر میرسد اين است كه سناريوها بايد به طور واضح و آشكار منطق ساختاری و مفروضات كليدی را نشان دهند. گام هفتم: در اين گام تمركز اصلی بر مضامين هر كدام از سناريوها برای عوامل كليدی شناخته شده در گام دوم میباشد. مهمترين بخش اين گام اطمينان از واضح و آشكار بودن مضامين مورد بحث برای تـصميمسازان است. اغلب تحليلهای گستردهای كه خارج از فرايند تدوين سناريوها انجام شده است، در اين گام به بحث و تبادل نظر گذاشته میشود. گام هشتم: در ادامه، تحليل مضامين سناريوها براي عوامل كليدی و موثر در تصميمهای پيش رو، تحليل مضامين سناريوها برای استراتژیها و تصميمها به اجرا گذاشته میشود. در اين مرحله سوالات مهمی مطرح میشود. نمونههايی از این سوالات عبارتند از: آيا اطلاعات به دست آمده درباره آينده (محتوای سناريوها)، مفروضات پايهای را كه استراتژیها و تـصميمهای سازمان بر مبنای آنها گرفته شده، تاييد میكند؟ سناريوهای به دست آمده به طور تلويحی چه نوع ساختار و زمانبندی را برای استراتژيهای مـشخص القاء میكنند؟ چه تهديدها و فرصتهايی درهر كدام از سناريوها وجود دارد؟ چه موضوعات حساس و مهمی در سناريوها مشخص شده است؟ چه موضوع خاصي نيازمند برنامهريزی حساس و بحرانی تشخيص داده میشود؟ میباشند؟ چه نيروها و عوامل كليدی نيازمند پايش مزايای رويكرد منطق شهودی/كشف از راهدل از مزايای اين رويكرد میتوان به موارد ذيل اشاره كرد: [هاس و هونتون] تدوين سناريوهاي منعطف و نامتناقض در برابر رويدادهای آينده ساده و غيرپيچيده بودن قابل استفاده بودن برای اغلب سازمانها با فرهنگهای سازمانی مختلف ايجاد احساس مسووليت شركت كنندگان و درگير كردن افراد تصميمگير اصلي در سازمان تشويق افراد به خلاقيت بيشتر در توليد ايدههای جديد استفادهی بهينه از اطلاعات موجود در زمينهی آينده كمک به شناسايی الگوهای زير بنايی و ساختاردهنده به رويدادها. برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.