در فصل اول این کتاب آمده است: چنانچه يک نظريه برای شرايط خاص و موقعيت خاصي حالتي را پيشبينی كند، مقايسه پيشبينی با وضعيت واقعی ميتواند به عنوان آزمونی برای آن نظريه محسوب گردد، تا مشخص گردد كه آيا نظريه از اين آزمون موفق بيرون ميآيد يا نه. تاكيد زياد تجربه گرايان بر پيشبينی در سنجش نظريهها، به گسترش اين حوزه كمک بسياری نمود. بـسياری از نظريههـا كه تا قبل از آن تنها به توصيف و تبيين امور ميپرداختند، ناگزير بايد مسلح به قدرت پيشبينی نيز میگشتند. از جمله میتوان به فعاليتهايی كه در حوزه اقتصاد انجام پذيرفت اشاره نمود، فعاليتهايی كه به ظهور و توسعهی اقتصادسنجی فرضيهی اصلی ديگری كه در اين بين به صورت يک اصل پنهانی در پس اين تلاشهـا وجـود داشت، وجود يک آيندهی محتوم، صلب، ثابت و حتمیالوقوع بود. اين آيندهی حتمی، گريز ناپذير بود. به عنوان مثال اگر قرار بود تا گلوله در زمان مشخص در مكانی معينی باشد، اين آينده حتمی و گريز ناپذير بود. اصولا پيش فرض نهفته در فعاليت تجربه گرايان آن بود كه "نظريهی بهتر، آن نظريهای است كه به پيشبينی صحيحتر بیانجامد"، يا بـه عبارت ديگر، وجود داشتن يک بهترين نظريه است كه اين بهترين نظريه میتواند رويدادها را به صورت كامل پيشبينی نمايد. برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.